♥|دلــتـنــــگــ|♥

هیســــــ!!!عِشقِ مَـنــ دَر آغوشِ دیگـری خوابیدهــ

هر چه دادم به او حلالش باد
غير از آن دل كه مفت بخشيدم
دل من كودكي سبكسر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه ميگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش كرد...


برچسب‌ها: <-TagName->
17 / 5 / 1391برچسب:,| 22:48 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

کاش فاصله ها...

مثل سیاهی مداد بودند

که هنگام دلتنگی بتوان آن ها را پاک کرد!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 23:20 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

پروردگارا:

از عشق امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذار

به اندازه یک نگاه...!

به اندازه یک لبخند...!

تا به یاد داشته باشیم که روزی عاشق هم بودیم!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 23:7 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

قحطی رفیق می آید

نه هفت سال...هفتصدسال

در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت میکنم

به کنعانیان بگو منتظر نباشند

تقسیم شدنی نیستی...

حتی اگر...

یعقوب بیاید!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 23:0 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

نه تو می مانی و نه اندوه...

نه هیچ یک از مردمان این آبادی...

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت...

غصه هم می گذرد آنچنان که فقط خاطره ای خواهد ماند...

لحظه ها عریانند!!!

به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان...

هرگز!!!

"سهراب سپهری"


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 22:51 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

دلم بچگی می خواهد!!!

جلوی کدام مغازه پا بکوبم

تا برایم آرامش بخرند؟؟؟!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 22:48 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

خدایا...

جای سوره عشق در قرآنت خالیست که اینگونه آغاز شود:

قسم به روزی که دلت را می شکنند

و...

جز خدا مرهمی نخواهند یافت!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 20:26 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

تنها برای تو می نویسم برای تو که برق چشمانم را زنده میکنی

برای دستان تو که گرمای عشق را خجالت زده میکند

برای لبانت که جز ترنم محبت را نمی بوسند

برای تپش های قلبت که بغضم را به زدن وا می دارد

با توست که شب و روزم معنا دارد...

تنها برای تو می نویسم

برای تو...!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 14:52 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها...!

یک طرف پنجره ها...!

در همه آوازها حرف آخر زیباست

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟؟؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست!


برچسب‌ها: <-TagName->
15 / 5 / 1391برچسب:,| 14:22 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

به من برگردون احساسی که آرومم کنه بازم

وگرنه من بدون تو با دلتنگی نمی سازم

میام پیش تو که رفتی حالا که سرد و غمگینم

تو هم برگردون آغوشت که من محتاج تسکینم...!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
13 / 5 / 1391برچسب:,| 23:59 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

وقتی تو هستی...

لحظه ها نیستند!

و گذر زمان در دستان یخ زده من است...

تو باشی دیگر هیچ نمی خواهم!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
13 / 5 / 1391برچسب:,| 23:20 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

تو پنداری همان قوی سپیدی که در دریای قلبم آرامیدی...

به آنی که به دریا بازگردی...

نمیدانی که با دریا چه کردی!!!

تو قویی..

لیک...

آن دریا کویر است...!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
13 / 5 / 1391برچسب:,| 23:20 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

نازنینم...

در آغاز پروانگی تا به حال در هر گذر و بن بست،خیابان و بیابان،همه سراغ آن اوی نیامده،آن گمشده رفته سفرکرده را از من گرفتند و من سر به زیر اما سربالا جوابشان را دادم.این رسم لحظه های تنهایی من نبود.بین من و تو پیروزی ناگسستنی بود.من که با تو بودم عزیز کرده همه سال،دل ترک ترک رسوا.خدت قضاوت کن؛

من وقتی تو را ندارم او را می خواهم چه کار؟؟؟

اگر هم با کس دیگر باشم ولی یادت در قلبم جاودان است...

"مریم حیدرزاده"


برچسب‌ها: <-TagName->
13 / 5 / 1391برچسب:,| 12:56 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ
اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ
مرا تو ساده بکش با تمام سادگی ام
و تلخ و تلخ و تکیده ولی کمی پر رنگ
مرا به رنگ روشن صد التماس تیره بکش
کنار کوچه بن بست و خالی از آهنگ
اگر تو معنی پرپر زدن ندانستی
پرنده ای بکش و یک قفس ولی دل تنگ
قرار هر دوی ما بر مدار ماندن بود
ببین که بی قرار توام هنوز بی نیرنگ
مرا تو خسته بکش، پاره کن شکسته بکش
شکسته از دل سنگی و خسته از دل تنگ


برچسب‌ها: <-TagName->
11 / 5 / 1391برچسب:,| 15:34 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

چشمامو میبندم . آروم آروم خوابم میبره

و تو این شب رویایی

زیرلب یه دعا میخونم انگار خواب میبینم

اونوقت میخوام که خوابتو ببینم

تو خواب باهات راه میرم

تو خواب باهات حرف میزنم

تو خواب مال خودمی،واسه همیشه

ما تو خواب با همیم،فقط تو خواب

اما قبل از اینکه صبح بشه

پامیشیم و می بینم رفتی

کاری از دستم برنمیاد

کاری از دستم برنمیاد مگر گریه کنم

یادم میاد اونوقت که گفتی خداحافظ

خیلی بده که همه این چیزا فقط تو خوابم باشن

فقط تو خواب...

تو خوابای شیرین

فقط تو خواب...


برچسب‌ها: <-TagName->
11 / 5 / 1391برچسب:,| 14:58 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

به اطراف نگاه می کند

هوا دلگیر است
بغض را در گلویش حس می کند
نمی تواند نفس بکشد
چه قدر تنهاست!
بیشتر به زندان می ماند
دخترک نمی داند میله ها کدام طرف اند
تا بگریزد و دوباره نفس بکشد!
این انصاف نیست...
روی در مغازه ها نوشته اند:
(نسیه نمی دهیم)
پولی همراه ندارد
مردم او را نمی خواهند چون کم حرف می زند تنهاست...
مردم را نمی شناسد!چه قدر مردمان این شهر ناآشنا هستند!
به مادرش می گویند:(بزرگ شد خوب می شود)
و او با خود فکر می کند که آدم بزرگ ها چه شکلی اند؟!
زمان می گذرد
تیک تاک ساعت دقایق را تا غروب می کشاند
و بعد طلوعی دوباره...
زندگی تکراری است و دقایق طولانی...
باز منتظر   است...
چرا زودتر بزرگ نمی شود؟چرا ثانیه ها نمی گذرند؟
چرا؟چرا؟هزاران چرا...
آینده اش چه شکلی است؟
چه سرنوشتی در انتظار اوست؟
باید پول زیادی داشته باشد
تا عروسک مورد علاقه اش را بخرد!
همه به خاطر پول می جنگند
شاید آنها هم عروسک می خواهند...
کلمات نامفهوم اند
همچون گرگی زخمی گهگاه ناله می کند
از خود خالی است و از دیگران پر پر...!
شاید روزی عروسکش را بخرد و به همه نشان دهد که
(می تواند...!)
قلم نقاشی اش را بر می دارد
همه جا را نقاشی می کند
اما سراغ رنگ سیاه نمی رود...
رنگین کمانی می کشد با رنگ های شاد و خورشیدی که بر زندگیش می تابد
چه خوب میشد اگر روزی خودش زندگی اش را نقاشی کند...

برچسب‌ها: <-TagName->
11 / 5 / 1391برچسب:,| 11:42 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

بعضی با چشم بسته به دام عشق می افتند

نمی دانندچه به سرشان می آید

و دل می بازند...

آنگاه رویت را دیدم،پرفروغ و درخشان

و شبی طولانی در راه بود

در چشمان تو،در چشمان تو

و دیدم به سوی رودخانه سرازیر می شوی

زیرباران خنده سر میدهی

در مهتاب می رقصی

سبکبال در بستر می آرامی

و عاشقانه سرخوشی ات را نظاره می کنم

تا دمیدن صبح...

و هر زمان که می نگرم

خود را و تو را در چشمانت می بینم

برخی می گویند زمان همه چیز را دگرگون می کند

با وجود عشق نمی توان فهمید

بر سرت چه می آید

برایم اهمیتی ندارد،چرا که با هم هستیم

و همه آنچه که خواستیم در چنگ من است

در چشمان تو در چشمان تو...!!!

"کریس دی برگ"


برچسب‌ها: <-TagName->
9 / 5 / 1391برچسب:,| 14:43 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

دختری تنها گوشه ای دراز افتاده و زاری می کند

و مردی تنها نیز خواب به چشمش نمی آید

اما حالا راه اینجا را پیش گرفته...

یگ وقتی،حدود دمدمای صبح

دخترک به نظرش می آید که او صدایش می زند اما کسی آنجا نیست!

به هرحال او میداندکه باید نهایت سعی اش را بکند

بایددرنگ کند،دخترک گوشه ای برایش زاری میکند

باید درنگ کند،روزی لبخند دخترک او را خواهد خواند

باید درنگ کند،کسی آنجا در پی اوست

یک جوری،یک وقتی،یک جایی...

یک جایی،بار دیگر دخترک تنها خوابیده

پسرک دستش پی تلفن می رود

اما به کسی زنگ نمیزند...

آه جایی دخترک خواب معشوقش را می بیند

و این قصه پایانی ندارد

تازه اول راهیم...

به هرحال میدانم که باید نهایت سعی ام را بکنم

باید درنگ کنم،دخترک گوشه ای برایم زاری میکند

باید درنگ کنم،روزی لبخند دخترک مرا خواهد خواند

باید درنگ کنم،کسی آنجا در پی من است

یک جوری،یک وقتی،یک جایی،درنگ کن،درنگ کن

یک جوری،یک وقتی،یک جایی...!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
9 / 5 / 1391برچسب:,| 14:14 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

گفتی تو هم مثله منی از یه شکست عاشقونه اومدی

گفتم دیگه گریه نکن عزیزه من خوش اومدی
گفتی که از گذشته هام چیزی نپرس روزای خوبی رو نداشتی
گفتم دیگه گذشته ها تموم شده اون روزا که منو نداشتی
گفتم دیگه بارون گریه هات بسه زندگی یک نفسه
از این به بعد یکی برات دلواپسه یه عمر برات همنفسه
حالا که گریه رو از چشات گرفتم
بغض رو از صدات گرفتم
غم رو از دلت ربودم
رفتی توی تار و پودم
منو یادت نمیاد؟
حالا که دل به هیچ کسی نبستم
روزی صد دفعه شکستم
بدی هاتو هم ندیدم
غماتو به جون خریدم
منو یادت نمیاد؟

برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 19:53 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

ای آفتاب به شب مبتلا خداحافظ

غریب واره دیر آشنا خداحافظ
به قله ات نرسانید بخت کوتاهم
بلند پایه ی بالا بلا خداحافظ
تو ابتدای خوش ماجرای من بودی
ای انتهای بد ماجرا خداحافظ
به بسترت نرسیدند کوزه های عطش
سراب تفته ی چشمه نما خداحافظ
میان ماندن و رفتن درنگ می کشتم
بگو سلام بگویم و یا خداحافظ
قبول می کنم از چشمهای معصومت
که بی گناه ترینی ولی خداحافظ
اگر چه با تو سرشتند سرنوشت مرا
ولی برای همیشه تو را خداحافظ

برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 19:36 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

آه اگر آزادی سرودی می خواند

کوچک...

همچون گلوگاه پرنده ای

هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند

سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است
که حضور انسان
آبادانی است
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
کوچکتر حتی
از گلوگاه یکی پرنده!
 "احمد شاملو"

برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 13:27 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

"دکتر علی شریعتی"


برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 13:21 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 دل به دریا می زنم...

دریا خروشان است...می میرم!
مگر در وقت جان دادن تنت را سخت در آغوش خود گیرم
به دریا می زنم...
دریا مرا سوی تو می آورد
اگرچه بوسه های سنگی اش بر قلب زارم زخم می کارد...!!!

برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 1:28 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

ترکم مکن...

حتی برای ساعتی که دلتنگی چون بارانی به آوارم فرو خواهد ریخت

و غبار چون هاله ای...

جای پایت به شنها امیدم می دهد

و مژگانت آرامشم!

عزیزترین...

ترکم مکن حتی برای ثانیه ای...

وقتی تو نیستی سرگردان سرگشته این سوال مداوم

که باز خواهی گشت آیا؟؟؟!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
8 / 5 / 1391برچسب:,| 1:20 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

از خانه که می آیی

یک دستمال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است!!!

برچسب‌ها: <-TagName->
7 / 5 / 1391برچسب:,| 18:39 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

پیر شده ام...

پا به پای دردهایی که قد کشیده اند و بزرگ شده اند!
می ترسم...
می ترسم دیگر...دستم به قلم نمی رود!
فکرش را بکن...
تمام می شوم شبی...
یک روز می آیی و می بینی
نه من هستم و نه این کلمات!
آری...دارم خشک می شوم...
پا به پای گلدانهایی که...
این روزها می گذرند
اما...
من از این روزها نمی گذرم!!!

برچسب‌ها: <-TagName->
7 / 5 / 1391برچسب:,| 17:35 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

بچه که بودم؛از جریمه های نانوشته که بگذریم

سلمانی و ساعت و سیب،سکه و سلام و سکوت
و سبزی صدای بهار...
هفت سین سفره من بود!
بچه که بودم دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت
که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید
بچه که بودم؛تنها ترس ساده ام این بود
که سه شنبه شب آخر سال باران بیاید
بچه که بودم؛آسمان آرزو آبی
و کوچه کوتاهمان
پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود...!!!

برچسب‌ها: <-TagName->
7 / 5 / 1391برچسب:,| 17:34 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

 

نمی توانم از عشقم برایت بگویم

این است داستان من
آوازی عاشقانه خواهم خواند
گرچه هزاران فرسنگ دوری
اما این احساس نیرومند است
نزد من بیا...
مرا چشم انتظار مگذار
شبی دیگر بی تو اینجا باشم دیوانه خواهم شد
دیگری نیست!
هیچکس دیگری نیست...
هیچ عشق دیگری نمی تواند جای تو را بگیرد
یا با زیبایی تو برابری کند
همچنان خواهم خواند تا روزی که تو را با آواز عاشقانه ام
افسون کنم!
این لحظه کجایی عشق من؟
من تو را اینجا می خواهم تا در آغوشم بگیری
قلب مرا که می تپد و زمزمه می کند دریاب!
می خواهم که تو را در آغوش بگیرم
تو را نزد خود می خواهم!
نزد من بیا...
مرا چشم انتظار مگذار...!!!

برچسب‌ها: <-TagName->
7 / 5 / 1391برچسب:,| 16:57 |تـــــــآرا| |

|________________________┍──────────────┤

 

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد