ولو شده ام در خیابان
 
♥|دلــتـنــــگــ|♥
هیســــــ!!!عِشقِ مَـنــ دَر آغوشِ دیگـری خوابیدهــ




ولو شده ام سر خیابان

در منطقه ی استحفاظی  یک مشت موش و گربه و سوسک و نکبت!

رد میشوند از کنارم مردم  پرهیزگار!

و دلسوز ترینشان یک نخ سیگار به طرفم پرت میکند!

مچاله میشوم، در خودم، در بی کسی ام، در تمام گند زار  زندگیم...

و هنوز منتظرم

نه منتظر دستی که از روی ترحم برایم مرحم لحظه ای پرت کند

منتظر دستی ام که دستهایم را بگیرد و تمام کند.... این همه حقارتم را...!





27 / 9 / 1391برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : تـــــــآرا