فریاد
 
♥|دلــتـنــــگــ|♥
هیســــــ!!!عِشقِ مَـنــ دَر آغوشِ دیگـری خوابیدهــ




این روزها اون چیزی که دنیای منه برای دیگران بی ارزشه

لهش می کنن.....تحقیرم می کنن.....بهم برچسب دیوانگی می زنند و بعد....

تنهام میذارن.........!

اونوقت من میشم آدمی که ترحم دیگرانو به هر قیمتی خریدارم

میخوام داد بزنم ولی صدام درنمیاد

این روزا حتی حرف زدنم هم روی سایلنته

سکوت نیست بخدا...............!

من حرف میزنم کسی نمی شنوه

باید سکوت کنم

من محکوم شدم به سال ها سکوت

صدای من اعدام شده همون وقتی که کسی رو پیدا نکردم تا ناگفته هامو بهش بگم

شاید روزی فریادی از جنس سکوت بزنم و خودمو رها کنم

فریادی که با آزاد شدنش دلتنگی و حس اسارت پرواز کند...........!

 





22 / 9 / 1391برچسب:, :: 19:47 ::  نويسنده : تـــــــآرا